نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

طبقه بندی موضوعی

سال اشک،سال شک

يكشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ق.ظ

در تصمیم هر روزه برای مردن هیچکس نیست.

کافی نیست.

نمی رسم.

کم است.

می میرم.هر لحظه میمیرم.

اما دوباره چشمانم باز میشود.

و من دوباره می میرم.

کی تمام میشود؟این اندوه ،این استهلاک ،این بی خوابی های ممتد ، این همه در به دری!

روحم را با یک نگاه ، به سادگی از چشمانم بیرون کشیدی.

هر لحظه مردن کافیست؟


پ.ن: - نیست.هر کجا که میگردم نیست.تو میدونی.دختره که مرد تو بالا سرش بودی.تو گفتی پای چشماش سیاه بود.خونش ریخته بود و از بس سرد بود یخ زده بود خونا.مثل برف قرمز.

کجاست پس!کجا چالش کردی که هرچی میکنم پیدا نمیکنم!گناه نداشت؟

هرچقدرم که بد بود، یعنی یکی نبود که دوستش داشته باشه؟

یعنی یکی نبود منتظرش باشه؟!

      - به خاطر همین جون داد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۰۵
دره آبی