نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

چه فرقی داره. 

اینجام تنها میرم کافه، تنها قهوه میخورم. 

خب اونجام همین طور.

اصن همه جا همین طور. 

جَنَم میخواد یکسری چیز ها. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۴۷
دره آبی

این که کافه این ساعت روز فقط میهمان من است عجیب هست. 

دستم درد میکند، نمیتوانم بنویسم. 

ولی 


شبیه چه میمانم؟ 

دارق دارق(تکون خوردن در) 

شرررررر(کافه چی ظرف ها رو میشوره) 

دیرم نیست، اتفاقا کلی وقت دارم. 

نمیدونم چرا، دلم شور میزنه. 

منتظر کسی نیستم. 

در تنگ نیست.

نامساوی برقرار نیست. 

چیزی بر قرار نیست. 

فقط چندین تا دفتر نو دارن خاک میخورن. 

حتی احساس میکنم مغزم کاملا پاک شده. 

تنهایی کجای زندگی من قرار داره؟ 

ده سال دیگه، چنین روزی، چنین ساعتی، من همنیجام ؟  

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۳
دره آبی

مثل اینکه یک چیزی توی گوشت پات فرو رفته باشه و نتونسته باشی درش بیاری،

بعد پوستت اومده روشو گرفته و الان به تیکه ی متورم و پر از چرک روی پاته،

که نمیگذاره راه هم بری،

من همونطوریم الان.

نمیتونم راه برم.

اگه اینجا میدون جنگ هم باشه،

من پا نمیشم بجنگم.

من دراز به دراز همینجا میخوابم.

بالاخره آهن توی گوشت آدم آب میشه.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۲۹
دره آبی
برای معصومان رنج کشیده چه به ارمغان میتوان آورد؟
آخرین نفس ما چقدر طول خواهد کشید؟
آزادانه خواهد بود ، یا حریص و طمعکار؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۷ ، ۱۲:۳۲
دره آبی