نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

طبقه بندی موضوعی

طالبی

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۱ ب.ظ

من از جنگیدن نمیترسم.

من ازین میترسم که هیچوقت به آرامش نرسم.

مدت هاست وصل نیستم.

برای گفتن حرف آخر باید درد زیادی بکشم،نه ازون دردایی که تاحالا کشیدم.

نباید کاغذ و قلم تنهارو انتخاب کنم،وگرنه همین شعله ی سوسو کنان هم خاموش میشه.به سادگی

بی تفاوت بودن آسون نیست.ولی عادت کردن بهش راحته.

من مدت هاست پشت در های بسته م.

من نمیدونم روشن بودن خوبه یا نه...من نمیدونم درخشیدن و خوش بودن خوبه یا نه...

من هیچ عیبی توی جنگجو بودن نمیبینم..

باشه.فهیمدم.اینی که چفت و بست کردم توی حلقم باید تف کنم بیرون.

اگه نکنم

یه کاری میکنی تا بالاش بیارم.

حالا تا دوباره با یه سرفه خفه م نکردی،میشه یه طالبی بذارم دهنم؟


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۲
دره آبی