نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

نقاش سرگردان در خیابان های سنگی!

نور همیشه تاریکی را می شکافد،تاریکی نور را هرگز.

طبقه بندی موضوعی

قرار گذاشتم که اگه به همه ی دنیا هم دروغ بگم،به خودم نگم.

پس چون دروغ نمیگم،میدونم که حسودم.

و وقتی حسودم کله م داغ میکنه،

و وقتی کله م داغ کنه به هم میریزم.

و وقتی به هم بریزم،بر میگردم به سر خط.

پ.ن:چه فرقی میکنه دود سیگار،یا تنفر.

       همه عین سگ لاف میزنن.

       ای.... 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۲۳
دره آبی

یه سری به هر حال ها هم هست که اصلا برای من صدق نمیکنه.

:)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۱۷
دره آبی
امثال من،ناگهان طغیان میکنند و بی مهابا رومیزی سفید روی میز  را میکِشند.
و تمام آنچه که با دقت و ظرافت و انتظار... چیده بودند ،حتی گلدان ها را... میشکنند.شاید گل ها را له میکنند...!
برای ابراز لجبازی یا اعلام خستگی؟
و بعد وارد اتاق ساکت درونشان میشوند...
دست خودشان هست؟
دست من که نیست که فقط به خاطر یک معنا در حضورم حضور دارم.
و بار ها که در کوچه های دم عصر سایه ام را دیده ام،
به وضوح دریافتم،
که نخواستن دوست داشتن بعضی ها...
به سادگی میتواند بزرگترین اشتباه زندگانی ام شود!
و آن وقت میشود،
که رومیزی سفید را،
جور دیگری پهن خواهم کرد...
و مسلما از چشم هایشان دست نخواهم کشید...
و بیش ازپیش،
جور دیگر،
جور دیگر...
بی اندازه دوستشان خواهم داشت...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۰۰
دره آبی
آخه اگه تو نبودی که من توی جوب بودم که...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۵۲
دره آبی

قرعه اگر به دل بیفتد،در گلْسِتانی...

میخواهم همه ی دیوار ها را در هم بشکنم...

هدیه ها هم پیش پیش متعلق به صاحبشان هستند؟...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۵
دره آبی

خواهم خندید...

شدیدا دردناک.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۲۱
دره آبی

و هدیه ی نوروزی من این خواهد بود.

دیده ای که این دون مایه های پست فطرت را هرگز فراموش نکنی.

باید پدر سوخته ها را شناخت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۱۱
دره آبی

صدای من همیشه هست،

تو همیشه نمیشنوی...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۵۴
دره آبی

دایره، بزرگترین نماد در تمام جهان.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۷
دره آبی

بهترین جا برای یافتن آرامش،  سکوت، عقل و حتی فرار،

خونه ست.

البته عزیزم خوب دقت داشته باش که دارم میگم خونه،نه سگ دونی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۱
دره آبی

نا امید شدم.

شاید حتی نا امیدم کردی.

چقدر به این جمله اعتقاد داری؟

من بسیار.

از آن رو که نا امید شدم.

نا امیدم کردی...

و همانند طبیعتش،بسیار دردناک است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۴
دره آبی

اگر روزی از کسی دسته گل نرگس هدیه بگیرم،

بدون شک خود را خوشبخت خواهم دید.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۱
دره آبی

اتفاقا بیا بریم یه جایی که بدونیم میخوان بکشنمون،

ولی با شجاعت زندگی کنیم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۱:۰۸
دره آبی

نه.

با من نیستی.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۹
دره آبی

نفس تنگی گرفتم.

دلم لرزید.

وحشت دارم

با اینکه درخت ها جوانه زده،

نوشته ها حکایت از خبرهای آرام خلاف رویاهایم دارد...

من از شکوفه هم کمترم...

رودخانه تنهاست...

چه بد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۹
دره آبی
زیبا!
جنگ گرگ ها تجلی بی نظیری از نور است!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۸
دره آبی

گرگ به حقیقت موجود قابل ستایشی ست...

من نیز گرگم.

و  عاشق ماه...

تمام زندگی یک گرگ،ماه است و زوزه هایش برای او...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۰
دره آبی

گاهی هم میخواهی چیزی نگویی.

"مرهم به دست و...

ما را

مجروح میگذاری..."

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۶
دره آبی

با یار به ابد برسم یا به ابد برسم برای یار؟...

این چه غوغایی ست؟!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۱۱
دره آبی

کسانی هم هستند که از دلتنگ شدن برای عزیزشان حتی از مرگ هم بیشتر میترسند...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۰۴
دره آبی