تهوع
چهارشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۰۶ ب.ظ
من وسط ساز نواختن میخ ها داشتم زار می زدم...
رفتم توی دستشویی، و شروع کردم به گریه کردن.
اومدم جلوی آینه و رژ سرخابی رو پخش کردم توی صورتم.
میخواستم از اون وسط بپرم پایین.
قهوه ی فرانسه سفارش دادم.
تنها.
خودشم.
الهه ی اضطراب.
۹۶/۰۶/۰۱